بزرگترین گودال دنیا ، در اقیانوس ، و آرام است . آب آن حوالی تکان نمی خورد ، غوطه وران این گودال بی تفاوتند و به انتها فکری نمی کنند . تنها تماشاچیان اطراف هر یک از غرق شده ها هستند که گاهی از خود می پرسند : پس کی به ته آن گودال می رسد ؟ 

در آن هاله ی سکوت و س و تعلیق ، نفسی نیست و فریاد " از گلوی من دستاتو بردار " در نطفه ی فکر خفه شده . در آن سیاه چاله ، نور غیرممکن است و خیال پر شکسته ، بی نهایت است که موج می زند . پیرمرد را همینجا بود که دریا در هم شکست .


پ.ن : داشتم از حافظ امید می کندم که وفق حال شب تار ما ، نوایی ندارد و گفت :

شراب تلخ می خواهم ، که مردافگن بود زورش  / که تا یک دم بر آسایم ز دنیا و شر و شورش 

سماط دهر دون پرور ، ندارد شهد آسایش / مذاق حرص و آز ای دل بشو ، از تلخ و از شورش

بیاور می ، که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن / به لعب زهره ی چنگی و مریخ سلح شورش 

کمند صید بهرامی بیفگن ، جام جم بردار / که من پیمودم این صحرا ، نه بهرام است و نه گورش .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

mehrak11 Twayne tamireojaqgazetechnogaz روش کاشت مو super fue ثبت برند Amber آموزشگاه زبان Andrew گروه فنی و مهندسی شبکه گستره هوشمند جاده ی آرامش